جامعه آرمانی
این مقاله در نوع خاص خود در رابطه با عوامل ایجاد جامعه آرمانی و موانع سر راه آن می باشد.
جامعه آرمانی         
   

چیزی که انسان را از حیوان متمایز کرده است، قوه ی عقل و تفکر و ادراکی است که خداوند به او عطا کرده است. قوه عقل و تفکری که به وسیله آن بتواند زمین و آسمان و هر چه در آنهاست را درک کند و بفهمد و بیان کند و حتی پیچیدگی آنها را بشکافد.

همین قوه از ازل دارای خیر و شر بوده است و این خیر و شر یا همان خوبی و بدی، در آغاز راه آدم و هوا خود را نمایان کرده است و بعد از آن در هابیل و قابیل و به مرور زمان گسترش یافت.

اما نکته ای که هست این است که خیر و خوبی همیشه بر شر و بدی غلبه داشت. هر چند که در این راه تلافاتی هم هست که ناخوشایند و برخی از این تلفات از حیطه عقل بشری فراتر هستند.

اما جامعه ی آرمانی به اعتقاد روشنفکران جامعه ای است سرشار از خوبی و خیر. جامعه ای که در آن نفس بدی و شر، اسم بدی و شر و حتی ذات بدی و شر وجود ندارد.

سوال این است که :

جامعه آرمانی حقیقت یافتنی است؟

چه عواملی جامعه آرمانی را پدید می آورند؟

چه عواملی می توانند دوام این جامعه ی آرمانی را به همراه داشته باشند؟

چه موانعی بر سر راه جامعه آرمانی وجود دارند؟

چه راه هایی برای از بین بردن موانع بر سر راه جامعه ی آرمانی وجود دارد؟

چه راه هایی برای عدم بازگشت دوباره موانع بر سر راه جامعه آرمانی وجود دارند؟

● جامعه ی آرمانی حقیقت یافتنی است :

همان طور که بیان داشتیم، جامعه ی آرمانی جامعه ای است که بدون از هر گونه شر و بدی باشد و سرشار از خیر و خوبی است.

شر و بدی شامل هر عاملی می باشد که سبب انحراف، تخریب، فروپاشی و دوری از اصل هر چیزی می شود. در مقابل خیر و خوبی شامل هر عاملی است که سبب پیمون و رسیدن به اصل هر چیز می باشد.

اگر دقت کرده باشید، عامل و عواملی سبب ایجاد خیر و شر می شوند. این عامل به نوبه ی خود زودگذر است. یعنی مدتی دارد و بعد از این مدت از بین می رود. یعنی هر عاملی آغاز و پایانی دارد. پس عامل یک امر زودگذر است. چرا که از زمانی شروع و به زمانی ختم می شود. اما نتیجه ای که عامل ایجاد می کند، به دلیل این که در این دنیا هر چیزی بعد از فنا بازیاب نشدنی است، ممکن است دائمی یا غیر دائمی باشد. به عنوان مثال سنگی که پودر می شود، دیگر تبدیل به همان سنگ نمی شود. اما دستی که زخم می شود، به مرور زمان خوب می شود و اثری از آن زخم نمی ماند.

اگر به مثال زحم دقت کنید، ثابت ماندن یا از بین رفتن اثر شر یا خیر می تواند از بین برود و می تواند هم از بین نرود. زمانی می تواند از بین برود که اصل از بین نرفته باشد. یعنی وقتی انسان بمیرد، زخم دیگر التیام نمی یابد. بدین ترتیب اثر شر باقی می ماند و اگر انسان زنده بماند، اثر زخم به مرور از بین می رود.

از آن جایی که عامل هم برای خیر و هم برای شر وجود دارد، می توان از این لحاظ گفت که جامعه ی آرمانی حقیقت یافتنی است. چرا که با از بین بردن تمام عوامل ایجاد شر و بدی می تواند تحقق یابد. حتی عکس این هم صادق است. یعنی جامعه ی غیر آرمانی هم می تواند تحقق یابد اما از آنجا که ذات انسان و ذات این جهان بر اساس خیر و خوبی بنا نهاده شده است و آینده ی این دنیا با ذات خوبی و خیر به پایان می رسد، جامعه ی آرمانی بر جامعه ی غیر آرمانی غالب است. همین هم دلیلی دیگر برای تحقق جامعه ی آرمانی است.

● عوامل ایجاد جامعه ی آرمانی :

همان طور که از روایات و قرآن حکایت می شود، این دنیا برای انسان آفریده شده است. دنیایی که انسان از راه تفکر و عقلش، به استفاده از اجزای آن، برای رفاه و بهتر زندگی کردن، استفاده می کند. یعنی در اصل این دنیا ساخته شده است تا انسان بتواند در آن دخل و تصرف کند تا به زندگی بهتر دست یابد. حال این دخل و تصرف انسان می تواند خیر باشد یا شر. مهم این است که این دخل و تصرف از چه راه هایی است؟ و همین راه های دخل و تصرف، همان راه ها و عواملی هستند که می توانند جامعه ی آرمانی را تشکیل و یا نابود کنند.

همان طور که می دانید، انسان دارای اجزایی است که برای بهتر زندگی کردن به آنها نیازمند است. همین اجزا دارای ظاهر و باطن هستند. این اجزا که شامل گوش و چشم و بینی و دهان و دست و پا و پوست و استخوان و مغز و خون و ... هستند، همه و همه گرد هم جمع شدند تا اسنان بتواند با آنها زندگی کند و با این عوامل به جامعه آرمانی دست یابد. گوش برای شنیدن، دهان برای حرف زدن و خوردن و آشامیدن، چشم برای دیدن، دست برای بلند کردن و جابه جا کردن، پا برای حرکت و ... .

برای تشکیل جامعه ی آرمانی، مهم این است که اصل کار هر کدام از این اعضا چیست؟

گفتیم که اصل هر چیزی بر خیر و خوبی بنا نهاده شده است. یعنی دست آفریده نشده است که سنگ را بردار و بر سر یا چشم دیگری بزند. این ایجاد شر و بدی است. چرا که اصل سر و چشم را ذایل می کند و از بین می برد و یا سبب اختلال در آن می شود. بلکه دست آفریده شده است تا بر سر و چشم نوازش کند و عاملی برای تقویت و درمان و بهبود آنها باشد. برای هر کدام از اعضا همین اصل صادق است.

پس اولین راه و عامل ایجاد جامعه ی آرمانی، خود اجزای بدن انسان هستند.

دومین عامل ایجاد جامعه ی آرمانی، طبق مثال؛ حرکت اجزای بدن به سوی اصل خود است. یعنی اصل دست که همان عمل خیر و خوبی است، باید در جهت خیر و خوبی حرکت داده شود.

سومین عامل، چگونگی حرکت در جهت خیر و خوبی و اصل است. یعنی با چه شیوه ای دست را برای انجام خیر و خوبی حرکت دهیم تا به جامعه ی آرمانی دست یابیم.

عامل سوم راه را به دنیای باطنی اجزای بدن انسان می کشاند که برترین و بزرگترین راه و عامل رسیدن به جامعه ی آرمانی می باشند. یعنی تفکر و تعقل و اندیشیدن.

پس می توان گفت چهارمین راه و عامل ایجاد جامعه ی آرمانی، قوه ی تفکر و اندیشه و تعقل انسان است.

بر این اساس، می توان گفت چگونگی فکر و تعقل و اندیشه، پنجمین عامل رسیدن به جامعه ی آرمانی است.

می بینیم که اجزای یک انسان، اصل حرکت این اجزا، چگونگی حرکت اجزا به اصل خود، قوه ی تفکر و تعقل و چگونگی قوه ی تفکر و تعقل به سوی اصل خود عواملی هستند که یک انسان می تواند به وسیله ی هدایت آنها در اصل خود، به جامعه ی آرمانی دست یابد.

حال می توان مجموعه ی انسان ها را در این مرحله شریک کرد و اتحاد انسان را ششمین عامل ایجاد جامعه ی آرمانی بیان کرد.

چگونگی اتحاد انسان ها در هدایت به اصل این اتحاد هم می تواند عامل هفتم رسیدن به جامعه ی آرمانی باشد.

در نتیجه می توان گفت که برای رسیدن به جامعه ی آرمانی باید ابتدا یک انسان جامعه ی آرمانی را در خودش ایجاد کند. سپس مجموعه ای از این انسان ها که جامعه ی آرمانی را در خود ایجاد کردند، گرد هم جمع شوند تا بتوانند یک مجموعه ی آرمانی را تشکیل دهند. در آخر گرد هم جمع شدن مجموعه ها سبب ایجاد جامعه ی آرمانی می شود.

● عوامل دوام جامعه ی آرمانی :

وقتی به عوامل ایجاد جامعه ی آرمانی نگاه کنیم، متوجه می شویم که تنها راه دوام و ثبات جامعه ی آرمانی، دوام و ثبات عوامل ایجاد جامعه ی آرمانی است. یعنی وقتی اصل حرکت عوامل ایجاد جامعه ی آرمانی دارای تدوام و ثبات باشند، منجر به تداوم و ثبات خود جامعه ی آرمانی می شوند. بدین صورت دست باید در جهت اصل خود به صورت مداوم و پیوسته حرکت داده شود، تفکر و اندیشه برای حرکت دست به سوی اصل خود باید مدام و پیوسته صورت گیرد، چگونگی حرکت دست باید به صورت مداوم و پیوسته صورت گیرد. سایر اعضا هم بدین منوال باید در جهت اصل خود حرکت داده شوند تا فرد بتواند جامعه ی آرمانی شخصی را در خود به ثبات و تداوم برساند. همین سبب می شود که در یک مجموعه ی انسانی، جامعه ی آرمانی دوام و ثبات داشته باشد.

● عوامل مانع جامعه ی آرمانی :

عوامل موانع جامعه ی آرمانی، نشات گرفته از همان عواملی هستند که جامعه ی آرمانی را تشکیل داده اند. منظور این است که وقتی یکی از عوامل ایجاد جامعه ی آرمانی توسط همین عامل یا عاملی مشابه اما از یک اسنان دیگر، دچار لغزش و نقاص یا خطا شود، که در اصل آن تغییر ایجاد شود، یعنی به سمت شر و بدی منجر شود، مانعی بر سر راه ایجاد جامعه ی آرمانی است.

یعنی می توان گفت که دوری هر عامل تشکیل جامعه ی آرمانی از اصل خود، عامل سد راه جامعه ی آرمانی است.

شاید یک مثال بتواند مفهوم را درست بفهماند :

شما انسانی را در نظر بگیرید که از انسان دیگر صدمه دیده است. فرض کنید انسانی با دست ضربه ای به چشم انسان دیگر بزند. این عامل تولید شر و بدی کرده است. چرا که اول از همه این که حرکت دست به سوی اصل خود را دچار تزلزل کرده است و سبب اختلال در جامعه ی آرمانی شخصی خود شده است. دوم این که حرکت دست، سبب ایجاد اختلال در چشم یعنی عامل دیگری از یک جامعه ی آرمانی شده است و چشم را از راه رسیدن به اصل خود منع کرده است. همین عامل سبب تحریک عامل باطنی می شود و عامل باطنی را از راه اصل خود دور می کند تا به کینه و نفرت که عاملی باطنی برای منع جامعه ی آرمانی است، تبدیل شود.

به همین راحتی در یک جامعه ی آرمانی شخصی و جامعه ای، ایجاد اختلال می شود و مانعی برای ایجاد جامعه ی آرمانی می باشد.

چنانچه در هر کدام از عوامل ایجاد جامعه ی آرمانی اختلال رخ دهد، در ایجاد جامعه ی آرمانی شخصی و در نتیجه در ایجاد جامعه ی آرمانی کل اختلال ایجاد می کند.

● عوامل از بین بردن موانع ایجاد جامعه ی آرمانی :

با استفاده از حرکت به سوی اصلی برخی عوامل ایجاد جامعه ی آرمانی، می توان موانع را از بین برد.

برای درک بهتر، به همان مثال بالا توجه می کنیم :

وقتی شخص از طریق دست، بر چشم دیگری ضربه زد، می تواند از طریق عامل مهم ایجاد جامعه ی آرمانی یعنی عوامل باطنی، که همان عواطف انسانی هستند، وارد شود و عذر خواهی کند و سایر عوامل را مانند دست و پا و عوامل باطنی را به سوی اصل خود حرکت دهد و برای بهبود آن عامل صدمه دیده تلاش کند.

وقتی که عاملی به خطا می رود و سعی در ایجاد اختلال در جامعه ی آرمانی می کند، باید از طریق حرکت دادن سایر عوامل به سوی اصل خود، اختلال ایجاد شده را از بین برد. بدین گونه می توان در یک جامعه ی آرمانی، موانع را از بین برد.

● عدم بازگشت موانع جامعه ی آرمانی :

از مهم ترین و قوی ترین عامل های عدم بازگشت موانع جامعه ی آرمانی، حفظ ثبات و دوام جامعه ی آرمانی شخصی است. وقتی انسان بتواند جامعه ی آرمانی شخصی بیرونی و درونی خود را در ثبات و دوام نگه دارد، بدون تردید مانعی برای موانع جامعه ی آرمانی می شود و هرگز به جامعه ی آرمانی آسیبی وارد نمی شود چرا که جامعه ی آرمانی شخصی بدون آسیب می ماند.
        
    
    
            سید احسان راستگو سوق
1391/7/29

خانه چاپ ارسال به دوستان نسخه متنی کوچک کردن متن بزرگ کردن متن دانلود خروجی پی دی اف خروجی میکروسافت ورد
5.4/10 (تعداد آرا 460 نفر )